حدود نیم قرن از عمر مددکارى اجتماعى در ایران می گذرد اما هنوز این رشته ى کاربردى جاى خود را در سیستم ادارى و همچنین جامعه پیدا نکرده است و هر چند یکى از اهداف مهم این حرفه حمایت از آسیب دیدگان و مظلومان بوده است اما خود کماکان مظلوم مانده است و رفته رفته می رود تا فارغ التحصیلانش را دچار آسیب دیدگى کند.. تفاوت عمده و مهم مددکارى اجتماعى با دیگر رشته ها علاوه بر کاربردی بودنش علاقه وافر تحصیلکردگانش به این رشته است.. در جایی که مددکار اجتماعى حسابدار دفتر بیمه، منشى دکتر و یا حتى ویزیتور میشود و در جایی دیگر حسابدار یا کارشناس تاریخ یا جغرافیا مددکار اجتماعى میشود چگونه میتوانیم شعار شایسته سالارى دهیم… آیا وقت آن نرسیده است که کارشناسان اجتماعى و دلسوزان واقعى این مرز و بوم را در جاى واقعیشان قرار دهیم؟ آیا این همه اختلاس، فساد ادارى، تبعیض، آسیب هاى اجتماعى ویرانگر، ناامیدى در بطن جامعه مسوولین را بر آن نمی دارد که هر چه زودتر این کارشناسان و مددکاران اجتماعى را گوشه گوشه و در تمام عرصه هاى زندگى مردمانشان قرار دهند؟؟؟
طیبه جعفرى
مددکار اجتماعی
زمستان ۹۳